(( توطئه ی فرهنگی:حقیقت یا توهم؟))
مهرداد میخبر
_______________________________________________________________________________________
توطئه ای بنام "القای توهم توطئه"
__________________________
برخی از الفاظ ،عناوین و ترکیبات معنائی از فرط استعمال در عرصه های پروپاگاندائی شمایلی شعار گونه یافته و در جایگاهی قرار گرفته و تثبیت شده اند که ابدا"شایسته عمق مفهومشان نیست.یک نمونه مهم از این سری ،ترکیب "تهاجم فرهنگی"است.هنگامی که این عنوان مطرح میشود ذهن مااتوماتیک وارو بسرعت به تداعی یک سری معانی سطحی و سهل انگارانه مشغول میشود.مثلا"رقص و آواز و فیلمهای مبتذل را بیادمان میآورد و مارا درمیان زورقی کوچک ودرمیان امواج ویرانگر مظاهر پوچ و گناه آلود فرهنگ تنوع طلبانه و دین گریز غرب، بی پناه وترسان ولرزان نشان میدهد.
بله... درست است که تهاجم از یک پایگاه پرقدرت در حال انجام است ولی خوشبختانه سلاحهای ما برای دفاع ابدا"کوچک و نا کارآمد نیستندبلکه برعکس عظیم و پرقدرتند ولی افسوس که آموزشهای لازم برای بکار گیریشان را یا ندیده ایم و یا نمیخواهیم ببینیم.عجولانه و آسیمه سر،در پی ایجاداستراتژیهاو تولیدسلاحهای دفاعی حتی الامکان موثر-ازنوعی که در مهندسی معکوس آموخته ایم- میگردیم وغافلیم از اینکه ماهیت تاکتیکها وسلاحهای مابرای مقابله بااین تهاجم، با سلاحهاوتاکتیکهای طرف مقابل متفاوت میباشندواین میتواند یک امتیاز مهم باشدزیراکه آنهابرای دشمن ناشناخته اند. ماتا حدی ممتازیم که خود میتوانیم بااستفاده از قابلیتهایمان ودر موضع تهاجمی یک (رزمنده فرهنگی )قوی باشیم و در میدان رزم از تاکتیکهائی بهره ببریم که برای دشمن گیج کننده باشد .هم اکنون ما درگیرنبردی سخت هستیم .در این نبرد ،هوشمندی،صبوری و زیرک بودن حرف اول را میزند.دشمن ذهن ما را شدیدا" به چالش کشیده است تا جائی که حتی ما شک میکنیم که(تئوری توطئه)حقیقت داردو (توهم توطئه)نیست.
فکرمیکنم بهتر است چند جمله ای در مورد (تئوری توطئه)و(توطئه تهاجم فرهنگی) بخوانیدتابیشتر در فضای این مبحث قرار بگیرید:
(تئوری توطئه)در معنای عام و فراگیر خود اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسهگری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار میرود:
((تئوریای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر -عموماً قدرتمند- می داند))
در تعریف مورد نظر ما،(تئوری توطئه فرهنگی)یا همان (تهاجم فرهنگی) عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی محصولات ورویدادهای فرهنگی،هنری. تئوری توطئه فرهنگی در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی رسانه های فرهنگی و هنری عالم در پی یک کار هستند:
(اعمال قدرت گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان).
در بیان این مفهوم بهتر است گفته شود که:
(گروههای بزرگ و تیزهوشی دارای امکانات بالفعل سیاسی، مالی، نظامی، روانی تکنیکی و علمی در پس تمام بنگاههای رسانه ای عظیم ،پر مخاطب و تاثیر گذار این دنیا وجوددارندو اینها همواره تلاش میکنند گستره امپراطوری خود را بدون توجه به مرز بندیهای جغرافیائی،سیاسی ویا ملاحظات فرهنگی،دینی گسترش دهند ).
تئوری توطئه همانطور که میدانید فقط مختص به عالم رسانه و هنر نیست .حتما"شما نیز بارها و بارها باسئوالاتی مشابه پرسشهای زیر دست بگریبان بوده اید و گاها"حتی در این کارزارسرگیجه آوربه شعور خود شک کرده اید!!
الف:آیا قدرت های پشت پرده ای وجود دارند که عروسک گردان خیمه شب بازی دنیا هستند؟ب: آیا فراماسون ها تمام امور دنیا را کنترل میکنند؟ پ:آیا دلیل زلزله های ایران پروژه هارپ در آلاسکا بوده و توفان های امریکا ریشه در پروژه های مشابه هارپ در روسیه دارد؟ ت:آیا موجوداتی غیرزمینی و غیرانسانی در امور دنیای ما دخالت دارند؟ ث:آیا قدرتهای بزرگ و مافیای پزشکی مانع رشد و روشهای درمانی دیگر میشوند؟و...
اگر بخواهیم کمی معنا را بسط دهیم ،باید اینگونه بیان نمائیم:
(تئوری توطئه) یعنی باور کردنِ این ذهنیت که دنیای ما را قدرتهایی از خارج کنترل و هدایت میکنند؛ قدرتهائی که بمثابه (هوش برتر)عمل نموده و سیاستهائی بکر پیش گرفته اندکه برای ما غیر قابل فهم یا غیر قابل تجزیه و تحلیل هستند.قدرتهایی خارجی که گویی قادرِ مطلق و کاملاً مسلط و واقف به همه امور و جریانات هستند و بازیگران سیاستِ داخلی نیز بسانِ عروسکهای خیمهشببازی و دستآموز(گاهی آگاهانه و گاهی نیز بصورتی ناآگاهانه) به فرمان آنها عمل میکنند. آنچه روی میدهد نه از روی تصادف و نه بر حسب ابتکار یا اراده مستقل افراد که گویی از قبل پیشبینی و طراحی شده است و سرنخهای آن به دست قدرتهای خارجی است. توسل به تئوری توطئه، به معنایِ نداشتن اعتقاد یا باور نکردنِ شکل ظاهری رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم هست یعنی تحولات و وقایعِ سیاسی تنها صورتی ظاهری دارند که دیده میشود اما علل و ریشههای حقیقی و واقعی در به وجود آمدنِ آنها را نباید در مسائل ظاهری جست، بلکه باید برای یافتنِ علتهای واقعی که همان دستهای پشت پردهاند، کوشید.
عرصه ی (باورتوطئه) یا (عدم باور توطئه) به تیزی و خطرناکی لبه یک تیغ است. اشکالِ افراطی اعتقاد به توطئهگری بیگانگان در تحولات دنیا میتواند به نوعی بیماری روانی فردی یا جمعی یادلواپسی بیمار گونه همه گیر بدل شود. بیماری فردی سوءظن داشتن به همه چیز و همه کس را ((پارانویا)) و بیماری جمعی را توطئهباوری یا ((توهم توطئه)) مینامند. متوهمانِ توطئه تمام وقایع عمده و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را بلااستثنابه بیگانگانِ قدرتمند و سازمانهای مخوف اطلاعاتی و امنیتیشان نسبت میدهند و همه شورشها، جنگها، فروپاشی دولتها، ترورهای سیاسی، انقلابها، روی کار آمدن قدرتها، و حتی کمبودِ محصولات کشاورزی، سقوطِ ارزش پولها، قحطیها، بیماری ها و گاه زلزلهها و بلایای طبیعی را نیز به اشاره ی سرانگشت نیروی خارجی و از قبل برنامهریزی شده میدانند. به تعبیر پروفسور یرواند آبراهامیان:
((این تصویر عاری از هرگونه ابتکاری است. عروسکگردانان نه تنها حاکمِ غالب بلکه عقلِ کل و صاحب قدرت مطلق نیز هستند…))
به تئوریهای توطئه اغلب با دیدی شکاک نگاه میشودو این همان دیدی است که (از لبه دیگر بام افتادن )را درپی دارد؛ اغلب این تئوریها -بدلیل ذات خود توطئه که با شفافیت و صداقت مغایراست-مدرک کافی یا معتبری برای اثبات شدن ندارند. البته در مواردی ارائهٔ بعضی از مدل های تئوری توطئه که با ادله ضعیف بیان می شوند را می توان به همان مجامع و گروه های مخفی نسبت داد که با ارائهٔ چنین مطالبی بدون ادله کافی سعی در بی پایه نشان دادن اصل قضیه دارند. در واقع ،توطئه گرکه تمایلی به افشای توطئه اش ندارد خود با ارئه یک تئوری ضعیف و غیر قابل دفاع از واقعیت ماجرا سعی در پوشاندن نیات خودمیکند و این هم از پیچیدگی های دنیای رسانه و اطلاعات است.
واما دلیل وجودی توطئه،اعتقاد راسخ به ایده آل ((دهکده جهانی)) یا همان ((نظم نوین جهانی)) است و میدانیم این دواصطلاح تمایل به پیدایش حکومتی تمامیتخواه برای سلطه بر تمام دنیا را نشان میدهد.نظم نوین مورد بحث نظمی نیست که همه اقشارمردم بصورتی برابر درآن ذینفع باشندبلکه نظمیست برای کم کردن ریسک خطرطغیان طبقات زیرین اجتماع انسانی درمقابل طبقات بالاتر.شیوه های ایجاد این مدل از نظم، تماما"پوپولیستی هستندونهایتا"بردگی خودخواسته را در پی دارند.
در تئوریهای توطئه ،خاستگاه برنامه ریزی برای ایجادنظم نوین جهانی پایگاههائی سری میباشندکه مملوند از نخبگان دارای قدرت. آنها لیست بلندبالایی از اقداماتی که باید در سطح جهان انجام دهندرا در دست دارند و مدام در حال دسیسهچینی برای حاکمیت بر جهان از طریق یک حکومت جهانی اقتدارگرا و قدرتطلب هستند؛ حکومتی که جایگزین حاکمیت تمامی کشورهای مستقل جهان شود. نظم نوین جهانی به پروپاگاندایی که در راستای القای برقراری حکومت جهانی به عنوان نقطهٔ عطف پیشرفت تاریخ و حد اعلای آن انجام میگیرد نیز اطلاق میشود. طرحریزی وانجام رخدادهای مهم در سیاست و اقتصاد جهان وظیفه گروههای تأثیرگذار کوچک وابسته به یک مرکزیت واحد میباشد که از طریق سازمانهای صوری متعددی کارشان راانجام میدهند. تلاش برای تسلط بر جهان از جانب گروههای سیاسی و سری کوچک وابسته به همان مرکزیت واحد،طی حوادث تاریخی و کنونی متعدد، جزئی از نقشهٔ دستیابی به سلطهٔ جهانی یاهمان((نظم جهانی))در نظر گرفته شدهاند.
تئوری توطئه در ایران
________________
در تاریخ معاصر ایران که کشورمان سال های متمادی تحت استعمار روس و انگلیس بوده است، تجربه شیطنتهای سالهای اخیردنیای غرب ، و ترویج اطلاعات وتبلیغات وتفاسیردشمن ستیزانه بر مبنای دکترین “دشمن/ استکبار” این باور را به اشتباه دربرخی از مردم-ومخصوصا"عوام که معنای حقیقی تفاسیر سیاسی را درک نمیکنند- ایجاد کرده که نمیتوانندتاثیری در سرنوشت خود داشته باشند و همه چیز در جای دیگری مقدر میشود. ناصر ایرانی در کتابش با عنوان “ایران در جغرافیای آینده” می نویسد:
((ﻣﺪاﺧﻠﻪﺟﻮﯾﯽﻫﺎ و ﺗﻮﻃﺌﻪﮔﺮیﻫـﺎی ﻗـﺪرتﻫـﺎی ﺑـﺰرگ در اﯾـﺮان و جهان ﭼﻨـﺪان رواج داﺷته ﮐﻪ اﯾﻦ اﻋﺘﻘﺎد در ذﻫﻦ اﯾﺮاﻧﯿﺎن رﯾﺸﻪ دواﻧـﺪه ﮐـﻪ پس پرده ی ﻫـﺮ دﮔﺮﮔـﻮﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳـﯽ در منطقه و جهان بدون استثنادست ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ پنهان اﺳﺖ و درنهایت اینگونه شده که “ﻧﻈﺮﯾﻪﺗﻮﻃﺌﻪ” ﻋﻤﺪهﺗﺮﯾﻦ ﻣﺒﻨﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ و تفسیر ﻣﺎ از روﯾﺪادﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﺮان و ﺟﻬﺎن شده است.فی الواقع ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻫﺮ اﯾﺮاﻧﯽ حداقل اﻧﺪﮐﯽ داﺋﯽ ﺟﺎن ﻧﺎﭘﻠﺌﻮن اﺳﺖ!))
دکتر آبراهامیان مورخ و استاد دانشگاه معتقد است: “تئوری توطئه محصول تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر ایران و عمدتا"نتیجه سیاستهای وابسته ی سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی است.این تجربه تاریخی تلخ که قدرتهای بزرگ در ایران نفوذ زیادی داشته اند و کنترل خیلی چیزها را از پشت صحنه و گاهی هم حتی به صورت علنی در دست آنها بوده است این تأثیر را به جای گذاشته که امروز چنین تصور بشود رویدادهای مهم کنونی هم بی استثناتوسط آن دستهای پنهان کنترل میشوند.”
امروزه با فراگیر شدن اینترنت، بسط نظریات مبنتی بر تئوری توطئه بسیار سریع تر و وسیع تر شده است . حضور واستقبال از نظریه پردازان فاقد شناخت لازم علمی وپیشینه ی تحقیقاتی باعث شده تا عرصه تفکر کشور جولانگاه کسانی شود که از هر بهانه ای برای کسب وجهه های اجتماعی،علمی بهره میبرندو خودرا مجاز به ورود در هر مبحثی هرچند خارج از درک و تخصصشان باشد میدانند. این روزها بنطر میرسد که تقریباً هیچ چیز تعریف و علت علمی و منطقی ندارد و حتی عامه ی مردم مبدل به کارشناسانی شده اند که هر پدیده ای را به قدرت لایزال دشمنان/شیاطین مربوط می دانند!!
نمی توان و نبایدتلاش قدرت های سیاسی و مالی را در تغییر شرایط به نفع خودشان انکار کرد اما تصمیمات منطقی و علمی، وقایع طبیعی و جاری و خرد جمعی ست که منجر به تغییرات می گردد. آنچه مسلم است این است که برای بسیاری از امور جواب علمی و منطقی وجود دارد که شاید ما آنها را ندانیم، اما راه حل دانستن مسلما" تحقیق و پژوهش است نه نسبت دادن به قدرتهای ناشناخته و ماوراءالطبیعه.بحث تهاجم فرهنگی نیز پیش از آنکه مستقیما"یک توطئه عداوت منشانه ودرجهت تخریب باشد یک پروسه ی منطقیست که ربطی مستقیم به (تلاش اقتصادی )ویا(برنامه ریزی هوشمندانه برای در دست گرفتن بازار مصرف)داردو مختص به کشورمایا رقیبان سیاسی ،عقیدتی یااقتصادی مانیست.اربابان مقتدراقتصادی در هر گوشه از جهان سعی عمده شان بر این است که نه تنها بازار کنونی مصرف و تولید خودرادرکمال قدرت و تسلط حفظ کنند بلکه بصورتی پویا و مستمر ان را بسط و توسعه دهند.
هدف غائی تهاجم:حاکمیت بر پروسه تولید و مصرف
______________________________________
شبکههای جدیدو پر مخاطب فارسی زبان بیشتر به مسایل فرهنگی اجتماعی تکیه کرده و خانواده و روابط انسانی رابه عنوان بزرگترین سرمایه جامعه مورد هدف قرار دادهاند؛ این شبکهها با پخش فیلمها و سریالهای مختلف احترام به والدین را بیاهمیت جلوه داده و یا فرهنگ خیانت را ترویج و عادیسازی میکنند.
هویتزدایی از مفهوم خانواده بهعنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر از دیگر اهداف برنامههای ماهوارهای به ویژه شبکههای فارسیزبان است، ترویج فمینیسم و کمرنگ کردن نقش مرد در جامعه، مخدوش کردن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده، بیتفاوت بار آوردن نسل جوان نسبت به مسایل جامعه و تضعیف اعتقادات مذهبی و دینی از دیگر پیامدهای استفاده از ماهواره و برنامههای پخش شده در آن است که متاسفانه در بسیاری از موارد خانوادهها به این موضوع بیتفاوت بوده و آگاهی کافی نسبت به آن ندارند.
این بیتفاتی تا بهجایی رسیده که در برخی خانوادهها بیتوجه به این پیامدها پدر و مادر در کنار فرزندان خود به مشاهده برنامهها پرداخته و ابایی از این ندارند که فرزندشان چنین صحنههایی را مشاهده کند. بیتوجهی والدین به تاثیرات القای تفکر جهانی زیستن و در رأس آن رواج پوچگرایی خلقت انسان از دیگر پیامدهای استفاده از برنامههای ماهواره است،القای خواستههای گردانندگان شبکهها به بیننده و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و تغییر ماهیت و افکار عمومی با تبلیغات مورد نظر از اثراتی است که نسبت به آن بیتوجهی میشود، در حالیکه زنگ خطر به صدا درآمده و هنوز بسیاری این صداها را نشنیدهاند.
از بین رفتن حجب و حیا میان خانوادهها اثر تدریجی استفاده از برنامههای ماهوارهای است. ترویج مدگرایی و ارایه مدهای آرایشی و پوششی نابهنجار را باید ریشهیابی کرد که چرا در سالهای گذشته افزایش یافته است و ماهواره در این رابطه نقش بسیاری داشته است.
متاسفانه برخی خانوادهها بر این باورند که اگر شبکههای مبتذل ماهوارهای را قفل کنند میتوانند به راحتی و با فراغ بال در طول روز در برابر دید کودک به تماشای فیلمها، مسابقات یا برنامههای مستند این رسانه بیگانه بنشینند، غافل از آن که بنا به شگرد تصویرگران و مبلغان ماهوارهای در آنونس یا میان برنامه برخی فیلمها صحنههای مبتذلی گنجانده و پخش میشود که کودک و نوجوان بلافاصله قادر به ثبت، ضبط و پردازش آن در ذهن خواهد بود.پس خانوادهها و بخشهای فرهنگی باید بدانند بیتوجهی به مضرات مخرب ماهواره بسیار حد هزینهبر بوده و جبران آن تقریبا غیرممکن است.
در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﺻﻤﻴﻤﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻳﻜﻲ از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻨﺴﺠﻢ، ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﮔﻔﺖ وﮔﻮی ﻣﺪاوم و ﺗﺒﺎدل اﻓﻜﺎر ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮاده، ﺷﻜﻞ ﻣﻲ ﮔﻴﺮد و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ، ﺑﺮ اﻧﺴﺠﺎم ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲ اﻓﺰاﻳﺪ . اﻳﻦ روﻧﺪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻢ ﭼﻨﺎن اداﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ و اﻧﺴﺠﺎم ﺧﺎﻧﻮاده، ارﺗﺒﺎط ﻣﺜﺒﺖ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳ ﮕﺮ دارﻧﺪ . ﻋﻮاﻣﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺧﺎﻧﻮاده آﺳﻴﺐ ﻣﻲ رﺳﺎﻧﺪ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ آن را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ . ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺗﺼﻮﻳﺮی ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﻣﺎﻫﻮاره ﻫﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻓﻀﺎﻫﺎی ﭘﺲ زﻣ ﻴﻨﻪ ای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ، ﺑﻪ ویژه سریال ها و فیلم ها قابلیت زیادی برای گنجاندن پیام در خود دارند. برای مثال حتی موضوع رفتار شخصیتهای فرعی یک فیلم با خانواده و اطرافیان، می تواند جایگاهی برای ارائه کلیه رفتارهای خیلی ساده و پیش پا افتاده، ولی مهم در زندگی خانوادگی یا اجتماعی باشد.اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﺗﻤﺎم رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺗﺼﻮﻳﺮی در دﻧﻴﺎی اﻣﺮوز ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺎﻫﻮاره ﻫﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ و اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ در ﺟﺎی ﺧﻮد ﺷﺎﻳﺎن ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ . اﻣﺮوزه ﺟﻮاﻧﺎن زﻣﺎن زیادی از ﺷﺒﺎﻧﻪ روز را ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎیﻫﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺎﻫﻮاره اﺧﺘﺼﺎص می دهند و همین اﻣﺮ ﺳﺒﺐ ﺳﺴﺘﻲ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﺸﺘﺮ یﻫﺎ ﺧﺎﻧﻮاده های ایرانی ﺷﺪه اﺳﺖ . ﺑﺮﺧﻲ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ اﻣﺮوزه ﺟﻮاﻧﺎن وﺳﺎ یل ارﺗﺒﺎط ﺟﻤﻌﻲ ﺳﺎده؛ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن یا ویدئو را ﺟﻮاﺑﮕﻮ ی نیازهای خود نمی دانند ، ﺑﻪ ﻫﻤین ﻋﻠﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل راﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ از راههای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ دنیای بیرون از ﺧﻮد در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎﺷﻨﺪ . برنامه های ماهواره ای زمینه ساز ﻣﻔﺎﺳﺪ اﺧﻼﻗ ﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ و ﺑﻴﺸﺘﺮ از آنﻛﻪ ﺑﺮای ﻧﺴﻞ اﻣﺮوز و ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﻣﺮدم مفید ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﻄﺮﻧﺎک و ﻣﻀﺮ اﺳﺖ.
تنها کسانی که می توانند این بچه ها را نجات دهند پدرو مادر هستند، ما نباید بستر فساد و فحشا را در خانواده برای بچه ها ایجاد کنیم و این ذهنهای صیقلی و آماده را به کاسبکاران بیرحم جهان بسپاریم زیرا درآینده ،زمانی که بفهمیم به چه مصیبت هایی گرفتار شده ایم دیگربرای اقدامات اصلاحی دیراست، باید از همین امروز برای نجات خود و خانوده تلاش کنیم.یادتان باشد که این فقط مانیستیم که نگران نهاد خانواده وفرزندان معصوممان هستیم .همه نهاد های فرهنگی در کشور های مختلف هان توجه ویژه به این امر دارندچون بعضی از معضلات اخلاقی و فرهنگی غیر قابل بازگشت و اصلاح هستند.
بیائید ابتدا باور کنیم که (توطئه)وجوددارد .توهم بودن توطئه را خود توطئه چینان در دلهای ماایجاد میکنند تا با خیال راحت برنامه هایشان را پیش ببرند.
پلتیک "ضد توطئه"
__________
پس ازشفاف سازی و باور توطئه حال میخواهیم پلتیک(ضد توطئه)را بکاربگیریم و در این راستا از ابزارهای کارآمدی که در اختیارمان هست استفاده نمائیم.همانگونه که در سطور پیشین بیان شد نوع و ماهیت سلاحهای ما در کارزار فرهنگ با نوع و ماهیت سلاحهای طرف مقابل متفاوت است وبرخلاف عرصه های دیگرتولیدو پیشرفت، ما نمیتوانیم از (مهندسی معکوس) درتولید ((فرهنگ افزار)) بهره ببریم واینرا نیز باید بدانیم که اصولا" احتیاجی به این کار نداریم.نیم نگاهی به اقبال عوام و خواص از آثار فرهنگی و هنری ایران در سرتاسر جهان میتواند به ما بفهماندکه اگر همانند غربیان اما با اصول و روشهای متفاوت خودمان تولید انبوه داشته باشیم رقبای سرسختی برای محصولات فرهنگیشان خواهیم داشت و قادر خواهیم شد که در(( جنگ نرم فرهنگی))حتی از موضع دفاعی به جایگاه تهاجمی ((والبته نه از نوع تهاجم موذیانه و کثیف غربیان))ارتقا بیابیم و نقش پررنگ کنونی آنان را در بازار پررونق فرهنگ و هنر جهان ربوده و خودمان ایفا کنیم .بعنوان یک نمونه، استقبال مردم اروپا و آمریکا از کنسرتهای موسیقی سنتی ایرانی بیانگرجذابیتیست که هنر شرقی در میان آنان دارد ومیدانیم که کلا"آتمسفر شرقی جذابیت ویژه ای در غرب دارد و بنوعی برای آنان رویا گونه و شیرین است.
بی تردید با سرمایه گذاری اولیه درتولید و عرضه انبوه آثار فرهنگی ،هنری در یک مقطع و بازه زمانی شاید نه چندان بلند مدت ،قادر خواهیم شد که از درآمدهای کسب شده در جهت تولیدات آتی بهره گیری نمائیم و نظاره گر رشد سریع و بدست گرفتن بازار در آینده ای نزدیک باشیم .شاید شروع نمودن ووارد شدن درچنین پروسه ای درابتداچندان آسان نباشد ولی مهم این است که بدلیل قابلیتها و جذابیتهای بکر نهفته در فرهنگمان که کلید اصلی جذب مخاطب است ،بسرعت میتوانیم سختیها را پشت سر نهاده و یکه تاز میدان شویم.این حقیقت رانبایدفراموش کنیم: فرهنگ و محصولات فرهنگی غرب هنوز بطور جدی با رقیب سرسخت و بی بدیلی نظیر فرهنگ پر تلالو و یگانه((ایرانی،اسلامی))روبرو نشده اند که حساب کار دستشان بیاید.لازم به توضیح نیست که جذابیتهای موجود در فرهنگ و هنرشرق و خصوصا"ایران ما ،عاشقان سینه چاک بسیاری در جهان غرب دارد.این کمیت اولیه و موجود،البته استعداد شگفت انگیزی برای رشدسریع داردو دلیل آن نیز ارتباط تنگاتنگ هنر (( ایرانی،اسلامی)) با فطرت پاک و بکر بشری است.انسان ذاتا" از پلیدی و زشتی و فساد و بی بند وباری بیزار و گریزان است و اگرهنرمندی متعهد و معتقد و البته اهل فن در اٍثری هنری بصورت صادقانه به فطرت بی آلایش و خداگونه بشر تلنگر بزند محال است مورد توجه قرار نگیرد .بخصوص در دوران ما که هنرمند نمایان سخیف ترین فضولات فکری خود را بنام هنر به مخاطبان سردرگم نشان میدهند و غرایز حیوانی بشر را برجسته نمائی کرده و دائما"برخ وی میکشندو انسان حیران را که در پی سرگرم شدن و یا تشنه ی دیدن و تجربه کردن و آموختن است در متون کثیفی وارد میکنند که بهیچوجه مطلوب درون الهی و کمال جوی وی نیست.
مهرداد میخبر(قصرشیرین/25 فروردین 94)